دکتر مهدی زارع
استاد پژوهشگاه بین المللی زلزله شناسی و مهندسی زلزله
و عضو وابسته شاخه زمین شناسی فرهنگستان علوم جمهوری اسلامی ایران
Mujer
چکیده :
سه دوره بارندگی شدید پیدرپی، موجب طغیان ۱۴۰ رودخانه کشور شده، و از دوازده حوزه آبخیز رودهای ایران، سیلابهای گوناگون در ۷ حوزه مشاهده شد (دریای کاسپین، خلیج فارس-دریای عمان، دریاچه ارومیه، اردستان-یزد-کرمان، صحرای قره قروم ، هامون، و دریاچه نمک). در اثر این طغیانها ۷۸ نفر از هموطنان ما (تا شامگاه ۲۴ اردیبهشت ۹۸) کشته شده و بیش از ۲۰۰۰ شهر و روستای ایران آسیب دیده است. در این اتفاقات ۲۶ استان از ۳۱ استان ایران تحت تاثیر رخداد سیل قرار داشته حدود ۱۶.۶ میلیون نفر به طور غیرمستقیم و حدود ۲.۵ میلیون نفر به طور مستقیم از سیلابهای مختلف آسیب دیدهاند. استانهای با بیشینه خسارتها به ترتیب لرستان، خوزستان و گلستان بودهاند.حدود ۶.۷ میلیارد دلار (۱۰۰ هزار میلیارد تومان) به کشور خسارت وارد شده، که دولت حدود ۲.۶ میلیارد دلار (حدود ۴۰ هزار میلیارد تومان) را به صورت پرداخت خسارتهای مستقیم، وام، تسهیلات، تا پایان سال ۹۸ برنامهریزی کرده تا جبران کند. ۱.۵ میلیارد دلار (حدود ۲۳ هزار میلیارد تومان) از این خسارتها مربوط به خسارتهای وارده به بخش کشاورزی کشور است. حوادث اقلیمی اخیر شامل رخداد حداقل ۱۵۰۰ زمین لغزش در ابعاد مختلف را نیز موجب شد که البته این جنبه از حوادث رخ داده کمتر مورد توجه قرار گرفت، و مردمی هم که در روستاهایی در معرض لغزش ساکن بودند از توجه رسانهای و مردمی نیز دورتر بوده و از این نظر مظلومتر بودهاند.
- مقدمه
در ایران حداقل وقوع سی و دو نوع سوانح طبیعی به وقع پیوسته که مهمترین آنها سیل، زلزله، خشکسالی، سیل، ریزگرد ها و زمین لغزشها و فرونشست زمین هستند. سوانح طبیعی موجب زیان های مالی، کشتار، ویرانی و دیگر خسارات جانی و مادی و طبیعی میشوند که جامعه توان مقابله با آن را ندارد. سوانح طبیعی را میتوان به دو دسته سوانح زمینشناختی (زمینلرزه ها، فورانهای آتشفشانی، رانشهای زمین و سیلابها) و سوانح اکولوژیک (خشکسالیها، بیابان زایی، فرسایش و جنگلزدایی) تقسیم کرد.
حدود 20 درصد مساحت ایران بیابان مطلق است. متوسط بارش آن ۲۵۰میلیمتر است به طوری كه ۲۵درصد خاك ایران در مناطق فراخشك، ۴۰درصد در مناطق خشك و ۲۵درصد در مناطق نیمه خشك قرار دارد. منابع آبی در حدود یک سوم از مساحت كشور قرار گرفته و باید از این مناطق به دو سوم مساحت ایران كه جزو مناطق كم آب هستند، منتقل شود. هم اكنون حدود ۹۵سد بزرگ در ایران وجود دارد . میزان ظرفیت ذخیرهسازی سدهای احداث شده در ایران، 1.5 برابر موجودی آب رودخانههای كشور است. در حال حاضر میزان آب رودخانههای كشور حدود ۴۶ میلیارد مترمكعب است در حالی كه سدهای احداث شده و یا در دست احداث، ظرفیت ذخیرهسازی بیش از ۶۸ میلیارد مترمكعب آب را دارند. بهرهبرداری بیرویه از منابع آب زیرزمینی و مخصوصا حفر چاه های غیر مجاز نه تنها مشکل کم آبی کشور را تشدید کرده، بلکه عواقبی نظیر فرو نشست دشتها و آلودگی منابع آبهای زیرزمینی را نیز به همراه داشته است.
داده های هواشناسی نشان می دهند که در 60 سال اخیر گرم شدن زمین روندی مستمر بوده است. به نحوی که میزان گرم شدن در نیمکره شمالی حدود 0.013 درجه در سال برآورد می شود این میزان احتمالا نشان از گرم شدن به طور متوسط 1.5 تا حدود 2 درجه در نیمکره شمالی دارد. در حالی که در خاورمیانه، هیمالایا و بعضی مناطق جنوب آسیا میزان گرم شدن در حدود 3 تا 6 درجه در طی سده بیست و یکم برآورد شده است. در ایران این میزان در حد 2.5 تا 3 درجه برآورد شده است. یکی از مشخصات گرم شدن زمین و تغییرات اقلیمی وقوع مخاطرات طبیعی به صورت سیل و طوفان با دوره تناوت کوتاه (و مکرر) است. و می توان نماد ان را به صورت رخداد پی در پی طوفان گرد و غبار در سال 1393 و 1394 در شهر تهران و همچنین وقوع سالانه سیلابهای ناگهانی در رشته کوههای البرز در نظر گرفت. در وقوع سیل، البته، دخالت انسان و تجاوز به حریم رودخانه ها، نابودی جنگل ها و از بین بردن منابع طبیعی در دهه های اخیر حتما نقشی اساسی بازی کرده است.
- تغییرات اقلیمی و سیل
از شواهد تغییرات اقلیمی به هم ریختن الگوی اقلیمی و بارندگی با ریتم متفاوت و رخدادهای حدی (فرینها) است. با چنین حوادثی میتوان انتظار داشت تا دوره های شدیدتر و طولانیتر خشکسالی و همچنین بارندگیهای شدید در فاصلههای زمانی و بازگشتهای سریعتر در آینده نیز در کشور ما رخ دهد. در سیلاب ۱۲ و ۱۳ فروردین ۹۸ پلدختر سیلاب در ارتفاع حدود ۳ تا ۴ متر فراتر از تراز قرار گیری پل، از رودخانه کرخه عبور کرد. در سیلاب خوزستان که از حدود ۸ فروردین با بالا آمدن آب پشت سدها و از ۱۳ فروردین با آبگرفتگی وسیع دشت سیلابی رودخانههای کرخه دز، کارون و در نهایت رودخانه جراحی به وقوع پیوست، منطقه وسیعی را در ناحیه دشت آزادگان، هویزه، تلاب هورالعظیم، رودکارون، جاده اهواز – آبادن ، و اهواز – بندر امام (در مجاورت تالاب شادگان) دچار آبگیری کرد به نحوی که در دهه سوم فروردین، عملا دشتهای سیلابی رودهای کارون، کرخه و در در شمال اهواز به هم پیوسته بود. توجه شود که دو دشتی که بیشترین میزان آبگرفتگی از آنها گزارش شد (جلگه خوزستان و جلگه گرگان) در دهه اخیر از نواحی مهم خشکسالی در ایران بودهاند. یکی از عوارض خشکسالی ایجاد لایه خاک نفوذ ناپذیر متراکم در سطح زمین است که موجب میشود تا نفوذ پذیری منطقه در مقابل بارشها کاهش یابد و درصد مهمتری از آب به صورت روانآب جاری شود.
بر اساس گزارش وزارت نیرو ، و مدیریت منابع آب ، در ایران که متوسط بارش در سالهای اخیر همواره نگران کننده بوده، و در 5 سال آبی گذشته بین 200 تا 250 میلیمتر در کشور در نوسان بوده، از اول تا 11 فروردین 98 ، 261 میلیمتر باران باریده است. ازمجموع حجم حدود ۵۰ میلیارد مترمکعبی مخازن سدهای کشور هم اکنون (12-1-98) 36 میلیارد متر مکعب (72% ) پر شده و از این مقدار حدود 23.5 میلیادر متر مکعب مخازن سدهای خوزستان هستند که تقریبا پر هستند.
- سیل های خوزستان
رودهای جلگه خوزستان از سرشاخه های خود در رشته کوههای زاگرس، ایران مرکزی، همدان و جبال ،منشا می گیرند . منشا رود کرخه از رشته کوههای همدان و کرمانشاه (رود قره سو) وسپس در لرستان (سیمره) در نهایت به صورت رود کرخه از جنوب کبیرکوه و ناحیه اندیمشک وارد دشت خوزستان می شود. سد کرخه که مطالعات احداث آن از سال 1368 آغاز شد، از سال 1380 بهره برداری از آن آغاز شده.حجم مخزن سد کرخه 5.9 میلیارد متر مکعب است. سرشاخه های رود دز از کوههای بختیاری و لرستان منشا می گیرد . بهره برداری از سد دز از سال 1341 آغاز شده است. مخزن آن 2.7 میلیارد مترمکعب گنجایش دارد. رودکارون به طول 950 کیلومتر پر آب ترین و بزرگترین رود ایران است که سد های مختلفی روی آن احداث شده است. حجم مخازن این سد ها بدین شرح است : سد گتوند 5 میلیارد متر مکعب، سد مسجدسلیمان 2.6 میلیارد متر مکعب، سد شهیدعباسپور (کارون1) 3.1 میلیارد متر مکعب، سد کارون3، 2.9 میلیارد متر مکعب، سد کارون4: 2.2 میلیارد متر مکعب . جمعا 15.8 میلیارد متر مکعیب حجم آب مهار شده در سد های روی رودخانه کارون است). سد مارون با 1.2 میلیارد متر مکعب حجم مخزن روی رودخانه مارون در نزدیکی شهر بهبهان احداث شده است. مجموع مخازن سدها در استان خوزستان ایران حدود 23.5 میلیارد متر مکعب (حدودبیش از نصف حجم مخازن سد های ایران) است.
سیلاب در لرستان از 5 فروردین 98 آغاز شد و روزهای 12 و 13 فروردین 98 روزهای سیلاب شدید در پل دختر و معمولان بودند. سیلاب در خوزستان با بازکردن دریچه های سدها از 9 فروردین 98 آغاز شد، و تا سه هفته پایانی فروردین 98 ادامه یافت. دشتهای سیلابی رودخانه های کرخه، کارون و دز به هم پیوستند و محدوده وسیعی در شمال شهر اهواز به صورت دشت سیلابی مشترک این سه رود بزرگ ایران در آمد. محلهای آبگرفتگی اصلی که تا پایان اردیبهشت 98 نیز همچنان آبگرفتگی در آنها ادامه دارد عبارت بودند از دشت شمالی و شرقی سوسنگرد و به طور کلی دشت آزادگان، و منطقه حمیدیه (که آب بند 15 کیلومتری برای مواجهه با ورد آب به شهر حمیدیه پیرامون آن احداث شد) ، تالاب هورالعظیم که آب از دشت آزادگان و هویزه به درون این تالاب جاری است، تالاب شادگان، و دشت سیلابی رود کارون در شهرستان کارون، و جاده اهواز-آبادان و آزادراه اهواز بندرامام. ضمنا قسمت انتهایی رودخانه جراحی که از جنوب رامهرمز تا شادگان ادامه یافته است و در سالهای اخیر با آبگیری سد مارون خشک شده بود ، پس از بارندگی های شدید فروردین 98 ، مجددا به صورت رودخانه درآمد.
- مدیریت کاهش ریسک
سیلاب که از 27 اسفند97، 26 استان از 31 استان ایران را درگیر کرد از استان گلستان و ناحیه پائین دست سد وشمگیر و آب گرفتگی شهر های آق قلا و گمیشان آغاز شد، در تاریخ ایران با توجه به اهمیت تمدن هیدرولیکی (که ایرانیان حداقل از هزار اول قبل از میلاد در آن سابقه مدون دارند) توسعه در جاهایی صورت میگرفته که کمترین آسیب در سوانح بعدی مرتبط با آب (مانند سیل) به آن شهر ها وارد نشود. به همین جهت بیشتر شهرهای مهم و تاریخی و بناهای مهم تاریخی ها کمترین سابقه تخریب در سوانحی از قبیل سیل دارند. یکی از استانهایی که آسیب زیادی در سیلاب فروردین متحمل شد، استان لرستان بود. این استان با 77 پل تاریخی که از دوره هخامنشی تا دوره ساسانی ساخته شده اند، بیشترین تعداد پلهای تاریخی را در تمام فلات ایران داراست. از این تعاد، غیر از یکی از پایه های پل کشکان و پل دختر ، که تخریب شدند، بقیه 75 پل تاریخی همگی سالم ماندند. این در حالی است که تمامی پل های احداث شده در بیست ساله 1377-1397 در این استان یا به کلی تخریب شدند، و یا آسیب های زیادی متحمل شدند. این نشان می دهد که نیاکان ما حدود 2000 سال قبل با دانشهای هیدرولیک، زمین شناسی و هواشناسی آشنایی داشته اند.
در حدود 50 سال اخیر با توسعه شهرها ، هم ساخت و توسعه شهرها در دشت سیلابی رودخانه ها افزایش یافته، و هم یهره برداری بی رویه از چنگلها با قطع درختان بیشتر شده است پوشش جنگلهاي ايران تا حدود اوايل دهه ٤٠ شمسي حدود ١٨میلیون هکتار بود. در ابتداي سال٩٨ بر اساس گزارش سازمان جنگلها و مرتع کشور اگر پوشش تاج درختان 5% سطح محدوده جنگلی در نظر بگیریم (به نواحی با کمتر از 10% پوشش تاج درختان، "بیشه" می گویند)، حدود 3.1 میلیون هکتار جنگل داریم : حدود1.8ميليون هكتار در شمال و 1.3 ميليون هكتار در ساير نواحي كشور . اگر سطحی که تاج درختان 10% یا بیشتر ناحیه جنگلی را پوشانده باشد در نظر بگیریم حدود 1.1 میلیون هکتار جنگل در کل کشور داریم. در سال ۱۳۴۱ جنگلهای ایران ملی شد. فقط طی سالهای ۱۳۸۹ و ۱۳۹۰، بیش از1.5 میلیون متر مکعب چوب از جنگلهای شمال ایران برداشت شد. برآورد شده که سالي ٦٣ هزار هكتار از جنگلها در ایران نابود مي شود . کشور استرالیا در سال 2019 برای مقابله با عوارض گرم شدن زمین و کند کردن روند تغییرات اقلیمی یک میلیارد درخت میکارد. این فرآیندی است که در کشور ما می توان با حیای جنگلها نیز دنبال نمود. ضمنا
با پیشبینی وقوع سیل مردم میتوانند از موجب برنامه ریزی مناسب برای اجتناب از ساخت منازل مسکونی (مانند آنچه در سوادکوه رخ داده است) و خودداری از تبدیل مسیل رودخانه به تفریگاه دائمی (مانند آنچه در رودخانه کن و کرج اتفاق افتاده و می افتد) شود. ضمنا سامانه های هشدار پیش هنگام با بهره گیری از دانش هواشناسی می توان به مردم هشدار داد تا از محل خطر (مسیل رودخانه ) فرار کنند (این کار هم اکنون در بسیاری از کشور ها مانند ایالات متحده، ژاپن و نیوزیلند) حتی با استفاده از بلندگو در ساعاتی که لحتمال می رود سیلی در پیش باشد انجام می شود. در صورتی که به اندازه وقت داشته باشند، مردم حتی می توانند دارائیهایی را که در معرض سیل قرار دارند از محل دور کنند.
- مدیریت بحران
پس از وقوع سیل، و جهت جلوگیری از مشکلات ناشی از وقوع سیل، شناخت مناطق سیلخیز بسیار مهم است. مشخص کردن این نقاط، موجب ممانعت از ساخت خانههای مسکونی و توسعه واحدهای صنعتی در این نقاط میشود. ارزیابی های میدانی نشان می دهد که به ساختمانهای ساخته شده در حریم رودخانه در بیشتر جاهای کشور مجوز داده شده و بابت این مجوز وجهی از سازندگان دریافت شده است.
آنچه در سیلهای اخیر به صورت درس می توان آموخت عبارت است از :
- این نوع مخاطرات از این پس در کشور ما به صورت مکرر قابل رخداد هستند. برای وقوع سوانحی از این دست و کاهش ریسک آن باید آماده شویم. یکی از روشهای حتمی برای کاهش ریسک نسب و به روز رسانی سامانه های برخط هشدار پیش هنگام است. سیل مخاطره ای است که می توان از تبدیل آن به سانحه (رویدادی که با تلفات و خسارت همراه شود) با هشدار پیش هنگام جلو گیری کرد.
- حریم رودخانه های در بسیاری از نواحی ایران مورد تجاوز در اثر ساخت و ساز قرار گرفته است. تمامی شهر داری ها در این مورد باید توجیه شوند که دادن مجوز برای ساخت و ساز در این نواحی می تواند به فجایعی بسیار بزرگتر از آنچه در سیل های فروردین و اردیبهشت 1398 انجامید منجر شود.
- ایران کشوری با اقلیم ویژه است. با در نظر گرفتن مخاطرات طبیعی در توسعه می توانیم به تاب آوری اقلیمی (سازگاری با شرایط محیطی و آب و هوایی ایران و قابلیت بقای ایمن در این شرایط) برسیم. آنچه در دهه های اخیر در اکثر جاهای کشور انجام داده ایم روندی خلاف تاب آوری اقلیمی را نشان می دهد.
در کشور ما وزارت کشور مسئول مدیریت بحران است و سازمان مسئول مدریت بحران ، سازمان مدیریت بحران کشور است که رئیس آن معاون وزیر کشور است. مسئول هماهنگی و تجمیع اطلاعات بحران است، و در زیر مجموعه وزارت کشور به لحاظ تشکیلاتی قرار دارد. . الزاما حضور بیست و و چهارساعته مدیران آن و اینکه تعطیلات نوروزی را به منزل نروند نمی تواند نمادی از عملکرد مثبت چنین نهادی در نظر گرفت. سازمان مدیریت بحران می بایست با داده های به روز علمی ، و نه صرفا دریافت داده ها و گزارشهای اداری از سازمانهای دیگر مانند سازمان هواشناسی و موسسه ژئوفیزیک دانشگاه تهران، بتواند اطلاعات را را تجمیع کرده و با بر هم نهی اطلاعات امکان و توان تصمیم گیری داشته باشد. سازمان مدیریت بحران جایی است باید توان تصمیمی گیری حاکمیتی را بر پایه دانش و توانمندی با کیفیت بالا و بر پایه به کار گیری نیروهای علمی و فنی با بالاترین کیفیت داشته باشد. وقتی چنین سازمانی صرفا محل دریافت داده های مختلف (بعضا نا همساز) از سازمانهای مختلف علمی باشد، و خود نیز نتواند این داده ها را پردازش کند، عملا به ستادی تبدیل می شود که دفتر وزیر کشور، یا معاونت عمرانی وزارت کشور هم قابلیت انجام این فعالیت ستادی را دارد، و در چنین صورتی و دیگر بود و نبود چنین سازمانی که بتواند از داده های علمی بهره گیری کند و خروجی به صورت تصمیمات دانش محور بگیرد ، فرقی نخواهد کرد. اینکه چرا نواقص برطرف نشده به باور من بدین دلیل است که همچنان در رده تصمیم گیری از نیروهایی با سابقه اجرایی و سیاسی استفاده می شود، و اعتمادی به نیروهای متخصص و جوانتر وجود ندارد. ضمنا عمده فعالیت این سازمان باید از جنس مدیریت کاهش ریسک و پیشگیری باید باشد، و مرحله مهمی در فعالیت این سازمان وجود دارد و آن مرحله وقوع بحران ، و تشکیل تیم مدیریت بحران است. تیم مدیریت بحران (که من آن را در یک وازه ترکیبی به صورت "تیمران" نامیده و پیشنهاد کرده ام) باید در 4 مرحله فعالیت خود را ، به صورت یک تیم هماهنگ و هم نظر و هم پیمان با یک فرماندهی واحد که مسئول فرماندهی و کنترل عملیات را دارد، سازمان دهد: تشخیص و اعلام سانحه، دوم برنامه ریزی راهبردی است (که بسیار مهم حیاتی است و معمولا در کشورهای در حال توسعه مانند کشور ما فراموش می شود)، و در این برنامه راهبردی چشم اندارز تیمران و ماموریت و برنامه کار آن کاملا مشخص می شود، مرحله سوم، بعد از رخداد بحران است و آن پاسخ علمی به بر اساس کار هماهنگ در تیمران است، و چهارم، یادگیری و به روزرسانی داده های دریافتی برای سازماندهی روزانه ، نزدیک به برخط، تیمران است. کل این فعالیتها زیر نظر فرمانده اصلی هدایت می شود . فرمانده واحد و وجود برنامه راهبردی، دو رکن مهم است که همچنان در مدیریت بحران سواننح ما مفقود است.
در سالهای 1394 به بعد تقریبا به صورت سالانه در همین بازه زمانی فروردین کمابیش با بارش و بعضا سیل مواجه بوده ایم. سازمان هواشناسی هم از بهمن ماه بارشهای سنگین را به طور کلی برای بهار 98 پیش بینی کرده بود، گرچه این پیش بینی ها نقطه ای و دقیق نبود. از این نظر چون برنامه راهبردی بحران و تیم مدیریت بحران (تیمران به عنوان یک بدنه واحد) نداریم ، عملا غافلگیر شدیم. آنچه در لرستان و خوزستان توجه نکردیم، آن بود که به تمام طرحهای توسعه در دشتهای سیلابی امکان و مجوز و بودجه داده ایم، در شهرهایی مانند پل دختر که بعد از تنگه ها در کنار رودخانه ها واقعا امکان توسعه در پهنه سیلابی رودخانه ها داده ایم، در دشت سیلابی پائین دست سد های دز و کرخه و کارون، امکان توسعه کشاورزی و ساخت و ساز داده ایم، و سرمایه گذاری را در طی حداقل بیست سال گذشته با خیال آنکه سیلاب در سدهای ساخته شده مهار شده است، در پائین دست این سدها با بی خیالی امکان پذیر کرده ایم. از حفظ جنگلها و مراتع در شمال و در زاگرس کوشش کافی نکرده ایم و به بهانه فایده و گردش اقتصادی، هرسال از مساحت جنگلهایمان کاسته شده و همچنان با امکان چرای دام در مراتع ، دست سازمان جنگلها را کوتاه تر کرده و آن را بی اثر تر کرده ایم. مدیران هم به بازه مدیریتی کوتاه مدت خود اندیشیده اند، و بسیاری از آنها نیز حتی در حد تدبیر قدما و پیرمردان و پیرزنان ساکن در همین نواحی سیلابی تدبیر نکرده اند. حاصل آن شده که اکنون علاوه بر تلفات جانی، خسارت سنگین مالی و زیر ساختی نیز باید تحمل کنیم. وقتی نمی پذیریم که کشور ما و اقلیم ما مخاطره خیز است، پاسخ طبیعت به ما سخت و تلخ خواهد بود. راه حل میانبر هم نداریم. وقتی به تصور خود توسعه به همراه خوشبختی کوتاه مدت را برای راضی کردن دل مردمان ساکن در این نواحی هدیه می دادیم، فکر نکرده بودیم که وقتی سیل بیاید، تمامی این مستحدثات و مالمیک مردم ظرف چند ساخت با سیلاب شسته خواهد شد. تازه این اتفاقا اول ماجراست. از این پس باید مراقب باشیم که در ایران و در شهرهای بزرگمان که بیش از 200 هزار نفر جمعیت دارند، اگر سیلاب به راه بیافتد چه باید بکنیم.
برای مدیریت بحران نیاز به فعالیت و وجود تیم مدیریت بحران داریم که از افراد هم دل و هم نظر و با قدرت تعامل بالا با هم و زیر نظر یک فرمانده واحد کار کنند. این تیم (که نگارنده به اختصار یک واژه ترکیبی به صورت "تیمران" برای آن پیشنهاد کرده است) ، باید بتواند بحران را تشخیص داده و اعلام به موقع کند. مرحله بعد *برنامهریزی راهبردی* است. چشم اندازی برای تیم در این برنامه راهبردی باید تعریف شود و تیم دارای ماموریت مشخصی شود برای رسیدن به آن چشم اندار. تیمران این کار را بر پایه برنامه عملیاتی مشخصی انجام می دهد. . اینها مربوط قبل از وقوع حادثه است و هنگامی که برای سوانح محتمل در هر منطقه برنامه راهبردی نوشته شده و آماده است، بعد از رخداد باید پاسخ علمی و حساب شده به بحران نشان دهیم، این پاسخ که شامل مجموعهای از کارهاست از طریق تیمران هدایت شده و به صورت هماهنگ انجام می شود. در تیمران از یک فرمانداری واحد دستور می گیریم، که وظیفه اش هدایت و کنترل تیمران است . ضمنا اعضای تیم به یک زبان و بر پایه یک ذهنیت مشترک و شبیه به هم صحبت میکنند، اتفاقی که در کشور ما در فروردین98 رخ نداد. از وزارت نیرو خبررسید که این سیل علاوه بر اینکه بسیاری از تالابهای ما را پرآب کرد، و مخازن سدهای ما را تا حدود 80% پر کرد، برای ما سیل ۲.۵میلیارد دلار سود هم داشته. مسئول سازمان حفازت محیط زیست، اظهار کرد که ده برابر ضررسی که در این سیلها متحمل شدیم، سود نصیب ما شده است. همین موضوع نشان میدهد که چنین تفکراتی با اعضای شاغل در اورژانس کشورو یا یک مسئول دیگر در هلال احمر ، یا سپاه ، ارتش و نیروی انتظامی از نظر نوع نگاه به بحران، هم نظر نیست و مشخصا با یک ادبیات حرف نمیزنند. فرمانده تیمران باید توانایی و اجازه جستجو اعضای هم ذهن و با یک هدف در یک تیم را داشته باشد، واگر فردی با ذهنیت متفاوت بود، آن فرد را با فردی با ذهنیت بحران جایگزین کند. مرحله بعد از این یادگیری از بحران و سازماندهی بر پایه این یادگیری است .
هماهنگی بین واحدهای مختلف همچنان با اشکال رخ می دهد. نهادهای درگیر در مدیریت بحران فرماندهی سازمان مدیریت بحران کشور را نمی پذیرند و البته در بسیاری از مواقع برنامه برای هماهنگی از سوی این سازمان ارایه نمی شود. از نظر قانون مدیریت بحران به نظر نمی رسد مشکل مهمی داشته باشیم. قانون قبلی هم قانون خوبی بود و قانون مصوبه جدید مجلس در سال 97 نیز همچنان روی کاغذ قانون مناسبی است. ولی مشکل ما آن است که برای اجرای همین قانون ، افرادی که تا کنون به کار گمارده شده اند مناسب این مسئولیت ها به لحاظ علمی و حرفه ای نبوده اند. انشاالله با سازماندهی جدید سازمان مربوطه، از سوانح قبلی و فعلی درس می گیریم، و متناسب با قانون وضع شده چیدمان نیروها هم رخ می دهد.
آخرین مرحله مهم مدیریت بحران ، به روز رسانی اطلاعات و یادگیری درسهای حادثه در حین عملیات و همچنین بازسازماندهی مداوم تیم مدیریت بحران و برنامه راهبردی و برنامه عملیاتی بر اساس اطلاعات دریافتی است.
- جمع بندی
حدود 6.7 میلیارد دلار (100 هزار میلیارد تومان) به کشور خسارت وارد شده، که دولت حدود 2.6 میلیارد دلار (حدود 40 هزار میلیارد تومان) را به صورت پرداخت خسارتهای مستقیم، وام، تسهیلات ، تا پایان سال 98 برنامه ریزی کرده تا جبران نماید.1.5 میلیارد دلار (حدود 23 هزار میلیارد تومان) از این خسارتها مربوط به خسارتهای وارده به بخش کشاورزی کشور است.
حوادث اقلیمی اخیر شامل رخداد حداقل 1500 زمیلغزش در ابعاد مختلف را نیز موجب شد که البته این جنبه از حوادث رخ داده کمتر مورد توجه قرار گرفت، و مردمی هم که در روستاهایی در معرض لغزش ساکن بودند از توجه رسانه ای و مردمی نیز دورتر بوده و از این نظر مظلوم تر بوده اند.
از شواهد تغییرات اقلیمی به هم ریختن الگوی اقلیمی و بارندگی با ریتم متفاوت و رخداد های حدی (فرین ها) است. با چنین حوادثی می توان انتظار داشت تا دوره های شدیدتر و طولانی تر خشکسالی و همچنین بارندگی ها شدید در فاصله های زمانی و بازگشتهای سریعتر در آینده نیز در کشور ما رخ دهد. در سیلاب 12 و 13 فروردین 98 پلددختر سیلاب با در ارتفاع حدود 3 تا 4 متر فراتر از تراز قرار گیری پل ، از رودخانه کرخه عبور کرد. در سیلاب خوزستان که از حدود 8 فروردین با بالا آمدن آب پشت سد ها و از 13 فروردین با آبگرفتگی وسیع دشت سیلابی رودخانه های کرخه دز، کارون و در نهایت رودخانه جراحی به وقوع پیوست، منطقه وسیعی را در ناحیه دشت آزادگان، هویزه، تلاب هورالعظیم، رودکارون، جاده اهواز – آبادن ، و اهواز – بندر امام (در مجاورت تالاب شادگان) دچار آبگیری نمود به نحوی که در دهه سوم فروردین، عملا دشت های سیلابی رودهای کارون، کرخه و در در شمال اهواز به هم پیوسته بود. توجه شود که دو دشتی که بیشترین میزان آبگرفتگی از آنها گزارش شد (جلگه خوزستان و جلگه گرگان) در دهه اخیر از نواحی مهم خشکسالی در ایران بوده اند. یکی از عوارض خشکسالی ایجاد لایه خاک نفوذ ناپذیر متراکم در سطح زمین است که موجب می شود تا نفوذ پذیری منطقه در مقابل بارشها کاهش یابد و درصد مهمتری از آب به صورت روانآب جاری شود.
پدید تغییر اقلیم مانند هر پدیده طبیعی حاوی عدم قطعیت است. از نظر کمبود اطلاعات علمی پایش شده، می توان انتظار داشت تا سالهای پیش رو عدم قطعیت قابل ملاحظه ای در برآورد های مربوط به تغییرات اقلیمی موجب مشکل شدن و غیر دقیق بودن پیش بینی های وضع اقلیم در کوتاه و میان مدت شود. این موضوع چالش بزرگ آینده است . به این منظور نیروی بزرگ علمی کشور را باید بر روی کم کردن میزان عدم قطعیت ها در برآورد های اقلیمی متمرکز شود. آسیب ناشی از تغییر اقلیم هم به خود موضوع تغییر اقلیم و هم البته به نحوه توسعه شهری و روستایی ما مربوط است. برای پاسخ مناسب به تغییر اقلیم و مقابله با عوارض آن نیازمند عزم جدی هستیم، و از این دیدگاه باید در نحوه توسعه کشور و تولید و مصرف انرژی تجدید نظر اساسی کنیم.
در سالهای اخیر وقوع سیل به صورت مکرر در کشور موجب کشته و مجروح (و مفقود) شدن هموطنان ما و از بین رفتن منابع طبیعی، شهر ها و تاسیسات زیر بنایی و مزارع و زیرساختها و تاسیسات نزدیک ناحیه سیل زده می شود. با وقوع تغییرات اقلیمی به نظر می رسد که میزان گرم شدن در نیمکره شمالی حدود 0.013 درجه در سال برآورد می شود که نماد گرم شدن تا حدود 2 درجه در نیمکره شمالی و حدود 3 تا 6 درجه در طی سده بیست و یکم برآورد شده است. در ایران این میزان در حد 2 درجه برآورد شده است. یکی از مشخصات تغییرات اقلیمی وقوع مخاطرات طبیعی با تناوت کوتاه مدت است .در حریم رودخانه ها با توسعه شهر نشینی، با شهرسازی که بدون رعایت ریسک مخاطرات طبیعی به سرعت توسعه می یابد، با تجاوز به حریم رودخانه ها، نابودی جنگل ها و از بین بردن مراتع همراه بوده که به وقوع سیل بسیار کمک می کند. در 28 تیرماه 94 وقوع سیل در منطقه البرز با 16 نفر کشته در روستای سیجان در 35 کیلومتری شمال شرق کرج، دره کن در شمال غرب تهران و در شهر سوادکوه در استان مازندران (در دره فیروز کوه و در جنوب قایه شهر) موجب تلفات و خسارت در این نواحی شد. بارش هایی در همان روز در حدود ساعت 19:30 آغاز شد و در منطقه وسیعی در البرز گزارش شد. در حدود 15 دقیقه بعد از این بارش شدید سیل در نواحی یاد شده رخ داد .
آنچه در بازدید های نگارنده بعد از وقوع سیلابها قابل مشاهده بود، نادیده گرفتن اولیه ترین اصول ایمنی، هم در توسعه فضای اطراف جاده ها، و هم در ساخت و ساز منزل، باغچه و رستوران در مسیل ها بود. متاسفانه این وضعیت به صورت کلاسیک و تکراری در تمامی مسیلهای مورد بازدید مشاهده شد و تاسف بیشتر آن است که خود شهروندان نیز بدون اطلاع و آگاهی در مخاطره آمیز تر کردن شرایط مشارکت جسته اند! با ساخت و ساز غیر قانونی و خطرناک در حریم ها و مستقر شدن در تفریگاههایی که عملا در مسیلهای خطرناک قرار دارد و اکنون به فراوانی به صورت باغچه و با گذاشتن تخت و مفروش کردن حاشیه رودخانه ها و گذاشته بساط غذا و قلیان و ... و دفع زباله ها و نخاله های ساختمانی در همین مسیل ها مشاهده می شوند.
روند تغییرات اقلیمی و توسعه مداوم شهر ها پبام مهمی برای ما دارد: رخداد هایی از قبل سیل و طوفان به صورت مکرر در سالهای آینده به ویژه در نواحی مسکونی و شهری ما رخ خواهد داد. سوال آن است که ظاهرا در دهه های اخیر در کشور مساله ای به نام "مدیریت کلان منابع آب" و "آمایش سرزمین" در توسعه شهر ها جدی گرفته نشده است و حاصل آن امروز به نابودی بخش زیادی از منابع طبیعی ایران و مخاطره آمیز شدن مسیل های شهری و شهرسازی با ریسک بالا در بیشتر جاهای کشور انجامیده است و متاسفانه این روندی است که به سرعت در تمامی روستاهای ما نیز (به ظاهر برای مدرن شدن) دنبال می شود!.
آنچه که می توان و باید به فوریت دنبال کرد: توسعه شهری با توجه به شرایط اقلیمی و با لحاظ کردن ریسک مخاطرات طبیعی مانند سیل و زلزله و زمین لغزش و فرونشست زمین است. از سوی دیگر به سرعت باید با فناوری های در دسترسی مانند سامانه های هشدار پیش هنگام تجهیز شویم. تمامی شهر های ما باید چنین تجهیزاتی داشته باشند. اکنون با استفاده از فناوری اطلاعات (IT) و بهره گیری از گوشی های موبایل هوشمند و تبلت ها ارایه هشدار های پیشهنگام به مردم بسیار تسهیل شده می می توان با تهیه نرم افزار های ساده ای که قابل نصب روی گوشی ها و تبلت ها هستند، هشدار با یه سرعت و به موقع به مردم ارایه نمود. ماهنوز سامانه هشدار پیش هنگام برای هیچکدام از مخاطرات طبیعی در هیچ یک از شهر هایمان(و حتی برای شهر تهران ) راه اندازی نکرده ایم.
فهرست منابع:
Haerter, J. O. & Berg, P. Unexpected rise in extreme precipitation caused by a shift in rain type? Nature Geoscience 2, 372–373 (2009).
IMO. Iranian Meteorological Organization. http://www.weather.ir(2019).
ReliefWeb online source information on global crises and disasters A service provided by UN OCHA https://reliefweb.int/disaster/fl-2019-000022-irn
Vaghefi, S. A., Abbaspour, N., Kamali, B. & Abbaspour, K. C. A toolkit for climate change analysis and pattern recognition for extreme weather conditions – Case study: California-Baja California Peninsula. Environmental Modelling & Software 96, 181–198 (2017).
Wilby, R. L. & Wigley, T. M. L. Downscaling general circulation model output: a review of methods and limitations. Progress in Physical Geography 21, 530–548 (1997).
Vaghefi, A. S., Mousavi, S. J., Abbaspour, K. C., Srinivasan, R. & Arnold, J. R. Integration of Hydrologic and Water Allocation Models in Basin-Scale Water Resources Management Considering Crop Pattern and Climate Change: Karkheh River Basin in Iran. Regional Environmental Change 15, 475–484 (2015).
Report