روزنامه اطلاعات (29 اردیبهشت 1395، صفحه سه):
من مایلم در اینجا چند مشکل فرهنگی و چند مشکل علمی را، که فعلاً در کشور وجود دارد، مطرح کنم.
مشکلات فرهنگی
(۱) مشکل اول این است که فرهنگ متعالی اسلام در جامعة ما حاکم نیست ـ نه در جامعه و نه در دانشگاهها. غالب دانشگاهیان از میراث فرهنگیمان غافلند و متأسفانه از فرهنگ غرب هم نکات مثبت آن را جذب نکردهاند ـ نه نظم و انضباط حاکم در جامعة غرب در محیط ما حاکم است و نه برنامهریزی دراز مدت و دورنگری که در محیط آنها حاکم است. بعضی از غربیانی که در سالهای اخیر به ایران آمدهاند در توصیف مشاهداتشان، فرهنگ رایج در محیط ما را آمریکائی تلقی کردهاند.
مثلاً یک عکاس فرانسوی که اخیراً از ایران بازدید کرده است میگوید که در بعضی تابلوها نسبت به مقامات آمریکائی با تنفّر نگاه میشود و مثلاً اوباما را به شمر یا یزید تشبیه میکنند، اما در عمل به فستفودها ـ نظیر مرغ سوخاری کنتاکی و پیتزا هَت یا تیشرت میکی موس عنایت دارند و تابلوهای تبلیغ انواع آیفونها و موبایلهای خارجی فراوان به چشم میخورد.
ضعف فرهنگ در محیط ما منجر به ناهنجاریهای زیر شده است:
(۱ـ الف) عقده حقارت نسبت به غرب
به نظر اینجانب یک علت عمدة حاکمیت فرهنگ غرب در محیط ما بیتوجهی به فرهنگ دینی ـ ملی ما است، و این باعث تضعیف هویت ملّی و بروز عقدة حقارت نسبت به غرب در اکثر محیطهای ما، خصوصاً محیطهای علمی، شده است. فردی که در خارج فارغالتحصیل شده است برتر از فارغالتحصیل داخلی تلقی میشود، حتی اگر ممتاز باشد. الان بعضی دانشکدههای برخی از دانشگاهها، در مقام جذب اساتید، ترجیح میدهند که افرادی را بپذیرند که حداقل دورة پسادکتری را در خارج گذرانده باشند. همینطور احترامی که برای اساتید ایرانی قائلند، در مقام مقایسه با احترامی که برای خارجیان همشأن آنها قائلند، ناچیز است. ما این را مکرر دیدهایم. از آثار عقدة حقارت نسبت به غرب تعداد قراردادهایی است که در سالهای اخیر با دانشگاههای غربی منعقد شده است، و همچنین ولعی که برای انعقاد اینگونه قراردادها در مسئولان و بعضی مدیران دانشگاهی میبینیم. برخی از مسئولان ما واقعاً فکر میکنند که غربیان مایلند علم ما را توسعة دهند.
من نمیگویم که با دانشگاههای خارج رفت و آمد نداشته باشیم، ولی باید بیشتر به فکر مشارکت خودمان در نوآوری علمی و همچنین به فکر رفع نیازهای ضروری کشور در داخل باشیم. ما تا نیازهای اساسیمان را خودمان تأمین نکنیم، همواره مجبور به تحمّل بعضی تحریمهای غرب خواهیم بود. همچنین تا خودمان را جدّی نگیریم، در تولید علم در سطح مرزهای دانش مشارکت نخواهیم داشت.
اینکه بسیاری از نخبگان ما برای اخذ درجة دکتری به خارج میروند. به نظر من چند عامل عمده برای این مطلب وجود دارد:
ـ ضعف هویت ملی ـ دینی
ـ دریافت کمک مالی کافی از دانشگاههای خارج برای ادامه تحصیل
ـ وجود بعضی دافعهها در کشور و جاذبهها در غرب
ـ وجود بعضی موانع دست و پاگیر اداری در داخل کشور
ـ نبود نقشة راه و سیاستگذاری درست پژوهشی و آموزشی در بعضی دانشگاهها
ـ ندیدن اثر پژوهشهای خود در جامعه
ـ اهمیت ندادن به شخصیت علمی دانشگاهیان در جامعه
واجب است که در مورد برطرف کردن این مشکلات کار جدی صورت گیرد و مخصوصاً اهتمام جدّی به تقویت هویت ملی در جوانان بشود، تا اگر به دلایلی آنها برای تحصیلات تکمیلی به خارج میروند، بعد از اتمام تحصیلات به داخل برگردند.
(۱ـ ب) بیاخلاقی
ضعف فرهنگ، باعث شده که ارزشهای اخلاقی نادیده گرفته شوند. ما ضعف اخلاق را هم در جامعه و هم در محیطهای علمی میبینیم ـ در رابطه اساتید باهم، در رابطه استاد و دانشجو، در مناظرهها و مقالات، و در سطح جامعه. این ضعف اخلاقی هم به انسجام جامعه لطمه میزند و هم به پیشرفت علمی. لازم است که حاکمان، حوزویان، دانشگاهیان، و رسانهها در پی اصلاح وضعیت اخلاقی جامعه باشند، و لازم است که شورایعالی انقلاب فرهنگی به این مسأله عنایت بیشتری بکند.
(۱ـ ج) انتقاد ناپذیری و فقدان روحیة تسامح
انتقاد ناپذیری به شدت در میان مسئولان رواج دارد و در کلاسها و مناظرات هم انتقاد ناپذیری و عدم تحمل دیگران را میبینیم، و متأسفانه بسیاری از مسئولان فرقی بین انتقاد از باب تفقه و روشنگری و انتقاد تعنتآمیز نمیگذارند و همه را خصمانه تلقی میکنند. در کلاسها هم بسیار میبینیم که به سؤالات اساسی دانشجویان به درستی پاسخ داده نمیشود.
(۲) عدم توجه به کیفیت
الان بیتوجهی به کیفیت در همة سطوح حاکم است ـ هم در آموزش و پرورش، هم در آموزش عالی، و هم در محصولات صنعتی. به این مطلب توجه نمیشود که فارغالتحصیل بیکیفیت هیچ مشکل کشور را حل نمیکند و محصول بیکیفیت راه را برای ترجیح محصول خارجی باز میکند.
امروزه در دادن آمارها، بیش از آنکه به کیفیت توجه شود، به کمیت توجه میشود ـ مثلاً به تعداد دانشجویان دکتری توجه میشود، بدون آنکه کیفیت فارغالتحصیل هم در نظر گرفته شود. همچنین به تعداد مقالات توجه میشود نه به کیفیت آنها. واضح است که تا وقتی که این وضعیت حاکم باشد، ما پیشرفت واقعی نخواهیم داشت، و صرفاً به دادن شعارهای بیمحتوا توجه خواهیم کرد.
(۳) عدم رعایت شایسته سالاری
امروزه عدم توجه به شایسته سالاری را در همة سطوح میبینیم، و متأسفانه در انتخاب افراد بیشتر روابط حاکم است تا شایستگیها. همین وضعیت در مورد تشکیل کمیتهها نیز حاکم است. به همین جهت محصول آنها پختگی لازم را ندارد و در اجرا به مشکل بر میخورد. لازم است در همة سطوح شوراها یا کمیتههای تصمیمگیرنده، متشکل از خبرگان و نخبگان باشند تا حاصل کار ورزیده و سنجیده باشد. همینطور در انتصابات کلیدی نباید به حداقلها اکتفا کرد ـ چیزی که متأسفانه خلاف آن را فراوان میبینیم.
مشکلات علمی
یکی از مشکلات مهم علمی ما این است که تلاشمان صرفاً اخذ علم از غرب بوده است، بدون اینکه بخواهیم خودمان هم در تولید علم سهم شایستهای داشته باشیم. ما فعلاً مشق نویس شدهایم، بدون اینکه سرمشق نویسی را نیز دنبال کنیم.
از دید من اگر روند امور به این طریق پیش برود، ما در غالب رشتههای علمی حداکثر دنباله روی غرب خواهیم بود و خودمان سهمی در تولید علم نخواهیم داشت. تأمین نیازهای ملی هم خیلی مورد نظرمان نبوده است، و لذا غالباً واردکنندة محصولات خارجی بودهایم، و متأسفانه این در سالها اخیر شدت پیدا کرده است، و ما حالا حتی بعضی از چیزهائی را که قبلاً خودمان میساختیم، از خارج وارد میکنیم. متأسفانه امر تحریمها هنوز به مسئولان ما نیاموخته است که به فکر خودکفائی باشند تا در صورتی که تحریمی رخ دهد، تحت فشار خردکننده قرار نگیریم. به طور خلاصه، الان به اندازه کافی به تولید داخلی توجه نمیشود و به شرکت در تولید علم در سطح جهانی هم عنایتی نمیشود.
چیزی که به نظر من لطمة اساسی به پیشرفت واقعی علم در کشور زده است، مسأله استثمار کنندة چاپ مقالات در مجلات آی.اس٫آی است، که علیرغم همة هشدارها به آن توجه شایسته نشده است.
شکی نیست که اگر کسی کار علمی خوب کرد، باید نتیجه کارش را در معرض نقد اهل نظر بگذارد. اما امروزه چاپ مقاله به عوض آنکه وسیله پیشرفت علمی کشور در دو بعد نظری و عملی باشد، خود هدف شده است. زیرا آن امتیازات گوناگون مالی و اداری را دربردارد و وسیله بعضی پیشرفتها میشود. اما کثرت مقالات، موجب پائین آمدن کیفیت آنها و یا جهتگیریهای غیر اولویت دار شده است. آن همچنین توجه به رفع نیازهای کشور را تقلیل داده است زیرا مقاله نویسی در این راستا برای مجلات خارجی جاذبهای ندارد و لذا افراد مجبورند روی موضوعاتی مقاله بنویسند که شانس چاپ در مجلات غربی را داشته باشد. متأسفانه توجه به کارهای کیفیت دار و نوآورانه هم تقلیل یافته است، زیرا چاپ مقاله با این خصوصیات زمانبر است، و لذا دانشجویان سراغ حوزههایی میروند که سریعاً منجر به مقاله میشوند. این باعث شده است که دانشجویان درجه اوّل وقتشان صرف کارهای درجه دوم و سوم بشود. از طرف دیگر رواج چاپ مقالات در مجلات آی. اس٫ آی دکانی نیز برای عدّهای و یا شرکتهایی برای کسب درآمد شده است. این افراط توجه به مقالهنویسی و امتیازات گوناگونی، که در سطوح مختلف به آن داده میشود، میتواند به سقوط سطح علمی کشور بیانجامد. لذا لازم است هم وزارت علوم و هم شورایعالی انقلاب فرهنگی عنایت فوری به این مسأله داشته باشند.
به نظر من یک مشکل اساسی که باعث عمده انحرافات در بعد علمی دانشگاهها و مدارس شده است این است که دانشگاهیان و معلمان مدارس از نظر معیشتی تأمین نیستند و لذا دنبال راههای انحرافی از قبیل چند شغلی یا کسب درآمد از راههای غیر علمی شدهاند. اساتید و معلمان قبل از انقلاب یک حقوق میگرفتند و تأمین بودند، یعنی میتوانستند یک زندگی معتدلانه داشته باشند. الان اساتید غیر از حقوق ماهیانه از یک محل اصلی، حقالتدریس و حق هدایت رساله کارشناسی ارشد و دکتری (و گاهی حقالجلسه) از چند جا میگیرند و معالوصف تأمین نیستند. دولت باید بیش از میزان فعلی برای آموزش عالی و آموزش و پرورش شأن قائل باشد. زیرا فارغالتحصیلان این دو ارگان هستند که آینده این کشور را اداره میکنند.
به طور خلاصه من وضعیت علمی و فرهنگی کشور را در حدّ ظرفیت آن نمیدانم، و اگر وضع به این صورت ادامه یابد و ما بیدار نشویم، لطمه جبرانناپذیر خواهیم خورد.
* قرار بود اینجانب در مراسم بزرگداشتی که انجمن آثار و مفاخر فرهنگی در تاریخ ۲۷ اردیبهشت سال جاری برای اینجانب برپا میکرد سخنرانی کنم که به علت ضیق وقت مجال آن نشد و اینک خلاصة آن مطالب تقدیم خوانندگان گرامی میشود.
***
روابط عمومی فرهنگستان علوم
adidas